loading...

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

بازدید : 7
پنجشنبه 20 فروردين 1404 زمان : 23:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

مهمان باجناق بودیم. ما را برد به یکی از روستاهای شمالی شهرشان، موقع ورود به انگورستان بر حسب اتفاق، آقای مهدی نصیریهم با دوستانش اونجا بود.

به دلیل آشنایی و صمیمیت قبلی، رسم ادب به جا آوردم و صدالبته ایشان هم ابراز لطف و اشتیاق کرد.

لازم بود همدیگر را ببینیم. اما چون موقع نماز بود و ماهم تازه از راه رسیده بودیم. گفتم که بعد از نماز خدمتشون برسم...

...با کمی‌فاصله از همراهان، دونفری روی پله مشغول گپ و گفت شدیم.

در حین گفت‌وگو یکی از دوستان ایشان آمد که از ما عکس بگیرد. بهش گفتم عکس من با آقامهدی به نفع ایشان نیست. اما اگر دوست داری بگیر. متوجه نشدم که عکس گرفت یا نه؟

در 30 دقیقه زمان حرف‌هایی بین ما رد و بدل شد. ولی نتیجه‌اش این بود:

هیچ و هیچ ...

برای خودش یه جورایی حس خاقان‌ یا خسرو صاحبقران را داشت. اما در کلام و نگاهش انبوهی از تنهایی و پریشانی موج می‌زد.

خوب‌تر که نگاهش کردم دیدم داغون‌تر از آن است که فکر می‌کردم.

خلاصه خیلی دلم برایش سوخت...

بازدید : 9
جمعه 14 فروردين 1404 زمان : 2:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

بعضی‌ها را از دور که نگاهشون می‌کنم، خیلی بدخیم و نچسب‌اند. اما وقتی کنارشان قرار می‌گیرم می‌بینم خیلی فهیم و فخیم و دلچسب‌اند :)
فهمیدم باید بعضی فاصله‌ها را کم کنم...

و بالعکس...

بازدید : 6
سه شنبه 11 فروردين 1404 زمان : 0:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی‌من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

بازدید : 6
دوشنبه 10 فروردين 1404 زمان : 2:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

یک الزام عجیب دینی این است که هر مسلمان وظیفه دارد در شبانه روز حداقل 10 بار برای عاقبت بخیری خود دعا کند. دعا کند که بر صراط حق ثابت قدم بماند و در زمرۀ گمراهان و غضب‌شدگان نباشد.

پست و مقام و جایگاه و نسبت با بزرگان دین و سیاست، هیچ تضمینی برای عاقبت بخیری انسان نیست. حتی جهاد در راه خدا هم به تنهایی سبب عاقبت به خیری نخواهد بود. جانباز جنگ تحمیلی‌هم که باشیم خطر گمراهی و انحراف در کمین ما خواهد بود...

ابن ملجم ملعون، در روز ورود به کوفه سه‌بار با علی علیه‌السلام بیعت کرد. حتی از امیرمؤمنان اسب سرخ‌مو هدیه گرفت. اما دیدیم که این ملعون چه سرنوشت شومی‌را برای خود رقم زد و اشقی‌الاشقیاء نام گرفت. فاعتبروا یا اولی‌الابصار...

عید فطر، عید بندگی و عرفان به همه‌مون مبارک باشد. برای عاقبت بخیری خودمون دعای همیشگی داشته باشیم...

برچسب ها
بازدید : 4
دوشنبه 10 فروردين 1404 زمان : 1:51
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

یک الزام عجیب دینی این است که هر مسلمان وظیفه دارد در شبانه روز حداقل 10 بار برای عاقبت بخیری خود دعا کند. دعا کند که بر صراط حق ثابت قدم بماند و در زمرۀ گمراهان و غضب‌شدگان نباشد.

پست و مقام و جایگاه و نسبت با بزرگان دین و سیاست، هیچ تضمینی برای عاقبت بخیری انسان نیست. حتی جهاد در راه خدا هم به تنهایی سبب عاقبت به خیری نخواهد بود. جانباز جنگ تحمیلی‌هم که باشیم خطر گمراهی و انحراف در کمین ما خواهد بود...

ابن ملجم ملعون، در روز ورود به کوفه سه‌بار با علی علیه‌السلام بیعت کرد. حتی از امیرمؤمنان اسب سرخ‌مو هدیه گرفت. اما دیدیم که این ملعون چه سرنوشت شومی‌را برای خود رقم زد و اشقی‌الاشقیاء نام گرفت. فاعتبروا یا اولی‌الابصار...

عید فطر، عید بندگی و عرفان به همه‌مون مبارک باشد. برای عاقبت بخیری خودمون دعای همیشگی داشته باشیم...

برچسب ها
بازدید : 6
چهارشنبه 5 فروردين 1404 زمان : 1:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

نام استکان برای ما فارسی زبان‌ها خیلی آشناست. همه‌مون یک شناخت یکسان از آن داریم. کاربردش را هم خوب بلدیم و توی خونه و مدرسه و اداره ‌ها حداقل یکی دو مدل از انواعش را داریم که تقریباً هر روز ازش استفاده می‌کنیم. حالا نه فقط توی خونه و محل کار، بلکه توی مسجدها وهیئت‌هامون هم یکی دونمونه‌ش را به صورت حجیم داریم! 😊

<=> <=> <=> <=> <=> <=>

استکان اگرچه برای ما ایرانی‌ها فقط وسیله‌ای برای چای‌خوردن است، اما خوب است بدونیم که این اسم، یک واژۀ قرآنی‌ است! که دوبار در قرآن تکرار شده. یک‌جا محبوب است و یک‌جا مذموم است!

و جالبه که بدونید خدای هستی یک پارادوکس دومنظوره از استکان را در ساحت وجودی تمام انسان‌ها تعبیه کرده و کاریَستِ مناسب آن را به اقتضای شرایط خاص برای تمام مسلمان‌ها الزامی‌کرده است!

و باز جالبه که بدونید خدای متعال با همین استکان‌ها جوهر صداقت ایمان بندگانش را در دوصحنۀ متفاوتِ زیستِ مؤمنانه محک می‌زند!

یعنی چی؟!

یعنی این که: استکان، غیر از نوع چایخانه‌اش، یک واژۀ قرآنی‌ست که یک‌جا سودمند است و یک‌جا زیان‌آور!

استکان، اون‌جا که انسان را بالا می‌برد پسندیده است و اون‌جا که انسان را خوار و حقیر می‌کند، مذموم است!!

عجب پارادوکسی شد!

می‌شه ساده‌تر بگیم؟

بله، ساده‌ترش این است که:

انسان مؤمن باید هر دو نوعش را داشته باشد:

  1. استکان بدون «ما»ی نافیه (تسلیم و تضرع) برای راز و نیاز با خدا و استعانت جویی از او در هنگام سختی‌ها و بلاها.
  2. استکان با «ما»ی نافیه (ضعیف نبودن و تسلیم‌نشدن) برای ایستادگی در جبهۀ حق و تسلیم نشدن در برابر ظلم ظالمان.

این هم سند قرآنی‌اش:

وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَااسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ. (76 مؤمنون) «به عذاب گرفتارشان کردیم (تا بیدارشوند) اما آن‌ها در برابر پروردگارشان نه فروتنى کردند و نه تضرع»

وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَااسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ. (146 آل‌عمران) «چه بسا پیامبرانى که دین‌باوران همراه آن‌ها به جنگ رفتند و در راه خدا هر چه به آن‌ها رسید، سستى نکردند، ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند و خدا استقامت کنندگان را دوست دارد»

پ.ن: تقدیم به رزمندگان و شهدای جبهه مقاومت.

بازدید : 6
يکشنبه 2 فروردين 1404 زمان : 1:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

آن‌شب که شبستانِ سحر آذین شد

گلواژۀ عاشقی به‌خون رنگین شد

تا صوت مناجات علی درخون خفت

تاوان پرستش خـدا سنگین شــد.

دعای روز بیست و دوم:

اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ فَضْلِکَ وَاَنْزِلْ عَلَى فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفِّقْنى فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِکَ وَاَسْکِنّى فیهِ بُحْبُوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ.

بارالها،‌‌‌ای پذیرای دعای درماندگانِ پریشان‌حال؛ امروز از رمضانِ کریم، درهای وادی فضل و بخشش خویش را به روی من بگشا و باران بَرَکات خود را بر من نازل فرما و به انجام آن‌چه موجب خشنودی و رضای توست؛ مرا توفیق ده و سرانجام در دامن بهشت‌هایت سُکنایم بخش. (ترجمه ادبی از خودم)

شب‌های قدر به یاد همۀ همراهان مجازی بودم (خدا قبول کند با اسم براتون دعا کردم) حتی برای اونهایی که رگبار کامنت‌های توهین آمیز به سمت این‌جا شلیک می‌کنند.

عبادات و عزاداری‌های شما قبول، التماس دعا.

ان‌شاءالله سال پرخیر و برکت همراه با سلامتی و سعادت و موفقیت داشته باشید...

برچسب ها
بازدید : 7
چهارشنبه 28 اسفند 1403 زمان : 1:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

از مهم‌ترین حوادث این روزها:

  • حملات شدید اسرائیل به غزه و سوریه
  • بمباران‌ شدید یمن توسط آمریکا و انگلیس
  • قتل عام علویان و مردم عادی سوریه توسط تروریست‌های وابسته به الجولانی..
  • درگیری‌های تحریک‌آمیز تروریست‌های تکفیری سوریه در مرزهای زمینی لبنان.

همۀ این‌ شرارت‌ها اگرچه عادت همیشگی آمریکا و اسرائیله. اما به نظرم دلیل اصلی و همزمانی این وحشیگری‌ها این است که می‌خواهند جمهوری اسلامی‌را تحت فشار قرار دهند تا به یکی از دوهدف برسند:

  1. یا ایران را وادار به تسلیم کنند.
  2. یا ایران را وارد یک جنگ تمام عیار کنند...

+ قبلاً در بند چهارم این یادداشت نوشته بودم که احتمالاً امتحان‌های سختی پیش رو خواهیم داشت و...

++ هنوز درحال تمرین هستم برای سختی همان روزهای مبادا.

پ.ن:بیشتر از هروقت امیدوارم که روند حوادث ناخواسته در منطقه، به نفع کشورمان و جهان اسلام رقم خواهد خورد. فقط خدا کند که سهم ما از این حوادت، شرمندگی و انفعال نباشد.

برچسب ها
بازدید : 8
يکشنبه 25 اسفند 1403 زمان : 3:41
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خیلی دوستانه دستی به ریش بلندش کشیدم و براش تعویذ و لاحول ولا قوة الا بالله خوندم.

پرسید: آقامرات مگه ریش من ایرادی داره؟

گفتم: استغفرالله!؟

گفت: مگه خودتون نگفتین ریش داشتن لازمه؟

گفتم: بله، ریش‌تراشیدن حرامه.اما ریش‌ بلند باید ریشه‌ داشته باشد.

گفت یعنی چی؟

گفتم: یعنی به هراندازه که ریش بلند میذاریم، به همان اندازه باید درباغ فهم و معرفت و اخلاق ریشه دوانده باشیم. باید دانش و معرفتمون کمتر از ریشمون نباشه!

گفت مگر ریش داشتن سهمیه‌ایه.

گفتم. بله! ریش، در عرف جامعه دینی یک نماد است و این نماد به تناسب سن و قد و معرفت و وزن اجتماعی باید بالانس بشه.

گفت چطور؟

گفتم ببین آقامنصور در نتراشیدن ریش همه سهم مساوی داریم، یعنی ریش تراشیدن با تیغ و مثل تیغ برای همه‌مون حرامه. اما حد و اندازه ریش بهتره که متناسب قد و وزن و دانش و معرفت و مرام آدما باشه. یعنی کسی که ریششو بلند می‌کنه باید از یک پشتوانه محکم معرفتی هم برخوردار باشه. باید برای خودش اعتبارسازی کنه تا شأنیت حفظ این موهبت الهی را داشته باشه.

گفت یعنی چه کار باید بکنیم؟

گفتم باید به اندازه‌ای که ریش بلند می‌کنیم چندسانتی هم علم و فقه و معرفت بیاموزیم تا ریش بلند گوارامون باشه.

گفت حالا اگر کسی اهل معرفت و حکمت نباشه و ریش بلند داشته باشه چی می‌شه؟

گفتم اونوقت بلانسبت شما می‌شه شبیه داعشی‌ها!‌ که هرکی سفاک‌تر، خشن‌تر، مخوف‌تر و خونخوارتره، ریشش بلندتر و نامرتب‌تره! مگه ندیدی صهیونیست‌ها برای جاانداختن پروژه اسلام‌هراسی به رفتار داعشی‌ها استناد کردند؟

دو روز بعد آقامنصور عکسش رو با ریش کوتاه و مرتب برام فرستاد و زیرش نوشته بود: به نظرت چطوره؟

منم براش نوشتم « دمت گرمآقامنصور... عالیه»

پ.ن: یک مسجد قدیمی‌در یکی از جنوبی‌ترین محله‌های شوش تهران بر وبچه‌های قبراق، غیرتی، بانشاط، بامرام و باانگیزه‌ای دارد که آقامنصور 19ساله، یکی از اونهاست...

+ منصور اسم حقیقی نیست.

بازدید : 7
چهارشنبه 21 اسفند 1403 زمان : 1:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

دورۀ ریاست جمهوری روحانی، وقتی بر و بچه‌های ارزشی به نادیده‌گرفتن موازین شرعی و اخلاقی در مقوله‌های فرهنگی اعتراض می‌کردند، جواب دولت و رسانه‌های دولتی یک جمله بود:

  • مردم را به زور نمی‌شود به بهشت برد.
  • به زور و شلاق نمی‌شود مردم را به بهشت برد.
  • نگاه اجباری برای بهشت بردن مردم، جواب نمی‌دهد... و امثال این‌ها

یادمه که رهبر عزیزمون که همیشه حافظ مبانی دینی و اخلاقی در مدیریت فرهنگی کشور بودند و هستند جواب این جملات کلیشه‌ای وارداتی را دادند و به گوش مسئولان رساندند.

اما، این گزاره‌های وارداتی این روزها با رنگ و لعاب دیگری دارد توسط دولت آقای پزشکیان گفتمان‌سازی می‌شود -که امیدوارم خودش و دولتش عاقبت به شر نشوند- بگذرم.

..

امروز در یک نشست رسمی‌با یکی از مسئولان فرهنگی که همین جمله را دوسه بار در صحبت‌هایش تکرار ‌کرد عرض کردم.

آقای محترم درست است که نمی‌شود به زور مردم را به بهشت برد، اما شما حضرات دولتی هم حق ندارید راه دوزخ را برای مردم هموار کنید... بعد هم ارجاعش دادم به استدلال حکیمانۀ رهبر عزیزم این‌جا

برچسب ها

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 64
  • بازدید کننده امروز : 63
  • باردید دیروز : 23
  • بازدید کننده دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 89
  • بازدید ماه : 188
  • بازدید سال : 780
  • بازدید کلی : 816
  • کدهای اختصاصی